سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اسلام وموعود - مشکات نور (مثل نوره کمشکوه)
سه ویژگی در هر که باشد، ایمانش به کمال رسد : خرد، بردباری و دانش . [امام علی علیه السلام]

بسم الله الرحمن الرحیم

به خدا در دو جهان غیر خدا نامی نیست

بی نشان است همه نام و نشان چیزی نیست

دوستان سلام

اگر دیر آمدم مجروح بودم ........

نکته مهم دیگه ای که مایلم در ادامه بحث، وقبل از پرداختن به بعضی از شبهات پیرامون ولایت فقیه بهش بپردازم موضوع تفکیک (بخونید جدایی)بین مقبولیت و مشروعیته .

مشروعیت یعنی اون منبعی که به نظامِ حاکمه حق حکومت رو داده و به اصطلاح اعمال قدرت اونو قانونی میکنه .

مقبولیت هم یعنی اینکه مردم به عنوان افراد تحت حکومت هیئت حاکمه ،اون نظام رو به عنوان نظام برتر پذیرفته باشن .

تو نظام های دموکراتیک قاعده اینطوریه که این دو تا با هم یکی هستند و به عبارت بهتر مردم با رأی خودشون هم به نظام مشروعیت میدن و هم اینکه مقبولیت نظام رو پیش خودشون نمایان میکنن.

در نظام های تئوکراسی هم اصلا چیزی به نام مقبولیت وجود نداره و شخص حاکم خواه پادشاه باشه یا ملکه باشه یا رئیس جمهورِمادام العمر، حکومت رو حق خودش و خاندان خودش میدونه چه مردم بخوان یا اینکه نخوان به عبارت گویاتر گور بابای مردم .

توی نظام سیاسی اسلام این دو تارو از هم جدا کردن :

مشروعیت : بنا به آیاتی که وجود داره : «لا حکم الا لله »یعنی هر حکمی که هست از آن خداست ؛ «له ملک السماوات و الارض »پادشاهی زمین و آسمان از آن خداوند است ؛«(أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى‏ إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی ما هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ، »(زمر/2)آگاه باش که از آن خدا است دین خالص و کسانى که از غیر خدا اولیائى گرفتند گفتند ما اینها را نمى‏پرستیم مگر براى اینکه قدمى بسوى خدا نزدیکمان کنند، بدرستى که خدا در میان آنان و اختلافى که با هم داشتند حکومت مى‏کند)و«وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏»یعنى حکومت خدا به آسمانها و زمین احاطه داردو« إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا» خداى تعالى است که آسمانها و زمین را از اینکه فرو بریزند نگه مى‏دارد." سوره فاطر، آیه 41" ؛«قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ‏ (نساء/ 78) آنچه به تو مى‏رسد از ناحیه خدا است‏ ؛«إِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ»( هود/ 123) «ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ» ( زمر/ 6 )« رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَکِیلًا » (مزمل/ 9)؛« لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ» ( حدید/ 5 )

و چندین آیه دیگه؛ اصل حکومت از آن« خداوند ه .

البته نباید این از یادمون بره که اعمال حکومت تشریعی خداوند تو زمین به صورت مستقیم نیست بلکه با ارسال رسل و ابقاء اولیاء الهی به عنوان خلیفه و جانشین صورت میگیره . 

       آن که جان بخشد اگر بکشد رواست             نایب است و دست او دست خداست‏

در آیاتی مثل : قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْکافِرِینَ (آل عمران/32) وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (آل عمران/132) که خداوند در اون حکومتش رو به پیامبر واگذار میکنه و یا آیه : یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ‏ (نساء/59) که در اینجا خداوند امر به اطاعت خدا و رسول (ص) و ولى امر فرموده اند .

لذا؛ ازاین آیات و روایاتی که قبلا بهش اشاره کردیم  میتونیم این استفاده رو بکنیم که مشروعیت ولایت فقیه یک مشروعیت الهی است و خداوند تو زمان غیبت معصوم (ع)حکومت ِخودشو به فقیهِ صالح عادلِ جامع الشرائط تنفیذ کرده .

اما واسه اینکه این فقیه جامع الشرائط بتونه حکومت رو در دست بگیره باید اقبال عمومی مردم پشتوانش باشه وگرنه نمی تونه حکومت کنه . حالا این اقبال عمومی تو یک زمانی با تجمع اکثریت اتفاق می افته و تو یه زمانی که جمعیت مسلمین زیاد شده از روی ناچاری با انتخابات ، ولی به هر حال تا مردم نپذیرند فقیه که شرعا حاکمه عملا نمیتونه حکومت کنه .

البته اینو باید بگم که فقیه حتما باید در جهت اینکه اقبال عمومی به سمت حکومت دینی بره تلاش کنه و شرایط رو برای حکومت خدا در زمین مهیا بکنه .

با یه مثال ملموس چطورین ؟

حضرت امیر المؤمنین علی (ع)بعد از رحلت پیامبر اعظم (ص)بدون هیچ شک و شبهه ای امام و حاکم جامعه اسلامی بودن ولی با توجه به شرایط بوجود اومده و عدم اقبال عمومی مردم ،عملا حکومت رو در دست نگرفته بودن تا اینکه مردم بعد از به قتل رسیدن خلیفه سوم تجمع کردن و اقبال خودشونو به حکومت امام  اعلام کردن و از اون لحظه به بعد بود که امام عملا شدن حاکم دینی .

اینو هم از یاد نبرین که حضرت برای اینکه اقبال عمومی رو متوجه حکومت دینی بکنن از هیچ تلاشی فروگذاری نکردن تا به اون جا که همسرشون هم ...

 



 
نگارشی است از: عبدالحسین مشکانی |  جمعه 86 شهریور 2  ساعت 12:41 عصر 

و همچنان الله حاکم است :

آنگونه که از فقه سیاسی اسلام و دعب این دین مبین بر می آید، حکومت و ولایت همه اش از آن خداست .

مگر اینکه خداوند آن را به دیگران واگذار کرده باشد .

در زمان حضور ائمّه اطهار (ع ) آنچه از قرآن کریم و همچنین روایات متواتر فهمیده میشود« ولایت تکوینی و تشریعی» ایشان بر عالم امکان می باشد .

اما آنچه گفتنی است اینکه در زمان غیبت ایشان که ما یتیمان حضرت محمد مصطفی (ص) هم اکنون در آن قرار داریم تکلیف سکانداری این نظام عزیز انسان سازی  چیست ؟

آیا ما باید سردرگم بمانیم ؟و یا اینکه حکومت هر طالع فاجری را گردن بنهیم  ؟

زهی خیال باطل اگر این دین عزیز که کرامت مومنانه انسان را با هیچ کالایی معاوضه نمیکند چنین معامله ای را با انسان کرده باشد .

از عقل و اثبات عقلی که بگذریم به نقل و حدیث و کلام گُهَر بار دُرَرَخیز معصومین خواهیم رسید  آنجا که می فرماید : فَأمَّاالحَوادِثُ الواقِعَه فَأرجِعوُا فیها إلی رواة حَدیثُنا فَإنَّهُم حُجَتِی عَلَیکُم وَ أنَا حَجَّةَ الله عَلَیهِم .

در حوادثی که دهر بر شما به وجود میاورد بر شماست که در آنها به راویان حدیث ما مراجعه فرمائید که من ایشان را بر شما حجت قرار دادم همانگونه که من حجت خدایم بر ایشان .

این پاسخی است که مولای کون و مکان بقیه الله الأعظم (روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء)در جواب نامه« اسحاق بن یعقوب»  بر قلم شریفشان جاری ساختند .

تکلیف بر ماست که فرمان او را گردن نهیم و در حوادث روزگار به راویان حدیث ایشان  رجوع کنیم و.

و راویان حدیث ایشان کسی نیست جز :

 فأمّا مَن کانَ مِن الَُفُقَهاءِ صائِنَاً لِنَفسِهِ حافِظَاً لِدینِهِ مُخالِفاً عَلی هَواه مُطیعَاً لِأمرَ مُولاه فَلِلعَوامِ أن یُقَلِّدُوهُ .

از فقهاء آن کس که بر نفس خود پیروز است،

و با شیطان درون خود گلاویز

و در برابر مولایش گردنی دارد باریکتراز مو

پس بر عوام واجب است که از او تقلید کنند .

این هم جوابی بود از بنیانگذار و ابر مرد تشیع امام صادق (ع).

اما از همه اینها روشن تر حدیثی است مشهور به «مقبوله عمر بن حنظله » ؛

در این روایت امام درباره رجوع به حاکم و سلطان جائر هشدار داده و سپس میفرمایند : یَنظُرانِ إلی مَن کانَ مِنکُم قَد رُوِیَ حَدِیثُنَا وَ نَظَرَ فِی حَلالِنا وَ حَرامِنا وَ عَرَفَ أحکامِنَا فَلیَرضِ بِهِ حُکمَاً فَإنّی قَد جَعَلتُهُ لَکُم حاکِمَاً  فَإذَا حَکَمَ بِحُکمٍ وَ لَم یَقبِلهُ مِنهُ فَإنَّمَا بَحُکمِ اللهِ إستَخَفَّ وَ عَلینَا رَادٌّ  وَ الرّادُ علَینَا کافِرً رَادًّ عَلَی الله وَ هُوَ عَلَی الشِّرکُ بُاللهِ.

بنگرید به کسی از میان خودتان که :

حدیث ما را بر شما میخواند

و در حلال و حرام دین ما دقت دارد

و احکام ما را می شناسد؛

پس به حکم او گردن نهید  که من او را بر شما حاکم قرار دادم .

و آن هنگامی که حکمی را صادر کرد و کسی آن را نپذیرفت  حکم خداوند را سبک شمرده

 و مارا رد کرده است و کسی که مارا  رد کند کافر بر خداوند بوده در شرکی عظیم افتاده  است .

به راستی آیا حوادث واقغه در توقیع مبارک چیزی به جز همین احکام مستحدثه و احکام حکومتی است ؟

آیا اینکه امام ابتدا رجوع به سلطان جائر را رجوع به طاغوت معرفی کرده و در راهکاری که ارائه می دهند فقیه عالم و عادلی را که در روایت پیشین توصیف فرمودند ، حاکم قرار میدهند، چیزی جز «حکومت دینی» و« ولایت فقیه» است ؟

و…وصبر است کیمیای بزرگی ها

 



 
نگارشی است از: عبدالحسین مشکانی |  چهارشنبه 86 مرداد 17  ساعت 3:44 صبح 

    برگ سبزی است تحفه درویش
دیکتاتوری کبیر میرحسین موسوی2
دیکتاتوری کبیر میرحسین موسوی1
کاندیدای مشارکت رأی های خاموش و ...
هاشمی رفسنجانی واحمدی نژاد
سلامی دوباره
در حقیقت حاکم اصلی خداست
و همچنان الله حاکم است
[عناوین آرشیوشده]