...ادامه اسلام چه میگوید ؟(برای بهتر فهمیدن قسمت قبل را حتما مطالعه فرمایید) حق؟!؟ چرا ؟از کجا آمد؟؟؟ اگر بخواهیم دقیق تر به موضوع حقوق بپردازیم باید به این امر اذعان کنیم که این اختلاف در «وظایف» استکه به اختلاف در «حقوق» می انجامد و اختلاف در« وظایف» خود از اختلاف در «جایگاه ها، شرائط و توانائیها» نشأت می گیرد؛ بدین معنا که با اختلاف در« توانائیها و ...»؛« وظایف» نیز متفاوت می شود و چون هر «حقی» در برابر «وظیفه ای» قرار دارد و سر منشأ اکثر یا تمامی حقوق ؛وظایفی است که بر عهده افراد قرار می گیرد لذا حقوق افراد با توجه به وظیفه آنها سنجیده می شود.پس آنچه «وظیفه» را تعیین میکند و در نهایت منجر به مشخص شدن «حقوق» می شود« سنجش توانائیها و...» میباشد . در دهه 70میلادی در مغرب زمین عده ای با اذعان به اختلافات موجود بین زن و مرد برای دفاع از حقوق زنان چنین ادعا کردند: « این اختلافات ریشه تربیتی دارد و نمی توان گفت این اختلافات و نکات ضعف و قوت زنان طبیعی وجود آنهاست ، لذا میتوان با تربیت صحیح و دیدگاه مساوی بین جنس زن و مرد از دوران طفولیت؛ این اختلافات را ریشه کن کرد .مثلا اینان می گفتند چون از کودکی مابه طفل دختر القا می کنیم که تو دارای احساسات زیادی هستی او نیز از این القائات ما تأثیر گرفته و احساسات بیشتری را نسبت به مردان از خود بروز می دهدلذا اگر ما با وی به مثابه یک طفل پسر برخورد کنیم رفتاری پسرانه را از او شاهد خواهیم بود . این اولین خیز« فمینیستی» بود که منجر به شکل گیری« فمینیسم» شد. باید به این نکته توجه داشته باشیم که ایشان اصل را بر عدم تفاوت گذاشتند و به چنین گذاره ای دست یافتند ولی اگر خلاف این ثابت شود ما به این موضوع دست خواهیم یافت که رفتار مساوی تربیتی بین این دو کاملاً ظالمانه است و هر چند امکان دارد این رفتار تربیتی باعث این بشود که دختر در سنین بزرگسالی رفتاری پسرانه از خود بروز دهد ولی این رفتار طبیعی وجود او نبوده و منجر به اختلالات روانی و اجتماعی خواهد شد . بعد از آن در دهه 90بود که با پیشرفت تحقیقات علمی به اثبات رسید که بسیاری از این اختلافات رفتاری و فیزیولوژیکی« طبیعی وجود زنان» می باشد و هیچ گونه منشأ تربیتی ندارد . مثلا پزشکان با دست یابی به فناوری« سی تی اسکن» و« ام آر آی» توانستند از ذهن انسان تصویر برداری کنند در این تصویر برداری ها واکنش ذهن مرد و زن نسبت به حل یک مسئله پیچیده ریاضی که صرفا تحلیلی بوده و به نیمکره تحلیلی ذهن مربوط است را بررسی کردند و مشاهدات نشان می داد جریان خون در ذهن مردان به هنگام حل مسئله تحلیلی فقط در نیمکره تحلیلی ذهن افزایش میابد ولی در ذهن زنان نیمکره احساسی ذهن نیز فعال شده و جریان خون در آن افزایش می یابد و این نشان از آن داشت که ذهن زنان حتی در مسائل صرف تحلیلی نیز از احساسات انسانی بهره مند می شود ولی در مردان این چنین نبوده و حتی در مسائلی که کاملا با احساسات انسانی رابطه دارد نیمکره تحلیلی ایشان نیز فعال می شود . در همین جا به این نکته اشاره بکنم که متأسفانه با تبلیغات فراوان این گونه قلمداد کرده اند که این احساساتی بودن برای زنان نشانه ضعف آنهاست در حالیکه دو وجه تمایز انسان با حیوان را میتوان بروز احساسات انسانی و عقل برشمرد به مثابه دو بال برای پرواز پرنده . اگر چربیدن احساسات در زنان نشانه ضعف باشد چربیدن تعقل در مردان نیز نشانه ضعف آنها از درا بودن رکن اساسی احساسات انسانی می باشد چه این که انسان در حال اختراع روبات ها و نرم افزارهایی است که قدرت تحلیل و بررسی را دارا میباشند ولی از احساسات انسانی خبری نیست که نیست . از دیگر اختلافات فیزیولوژیکی بین زنان و مردان میتوان به این نکته اشاره کرد که زنان دارای این قابلیت هستند که در آن واحد چند کار را انجام دهند و سامانه ذهنی ایشان قدرت فرماندهی و کنترل چندین کار را همزمان دارا میباشد ولی در مردان این چنین نبوده و در حین انجام یک کار ذهن ایشان از امور دیگر یا کاملا و یا نسبتا باز می ماند . به همین دلیل است که اکثر زنان از شوهران خود گلایه دارند که وقتی مشغول کاری مثل نگاه به تلویزیون یا مطالعه روزنامه و یا ... می شوید به ما توجهی نمی کنید و ارزش ما برایتان از روزنامه کمتر است در حالیکه خانمها توجه ندارند که سامانه ذهنی مرد مثل زنان نبوده و با تمرکز بر کاری قدرت انجام و بررسی کارهای دیگر را از دست می دهد . اختلاف در قدرت بدنی و جسمی و روحی بین زنان و مردان آنقدر واضح و مورد پذیرش محققان و حتی همه مردمان می باشد که نیازی به اشاره بدانها نیست . البته شاید به بعضی مناسبتهای کلامی در آینده و در همین سلسله مقالات بعضی دیگر از اختلافات را بیان کردیم . ... و همچنان ادامه دارد ...
نگارشی است از: عبدالحسین مشکانی |
دوشنبه 86 تیر 4 ساعت 7:52 عصر
|
|
پرسش ونظر یاران گلواژه
|
برگ سبزی است تحفه درویش
|