بسم الله الرحمن الرحیم انتخابات ریاست جمهوری دهم با تمامی پس و پیش هایش به اتمام رسید و آنچه همگان را به حیرت افکند شرکت 85درصدی ملت قهرمان ایران بود. در واقع تنها پیروز واقعی این میدان ملت شریف ایران و نیز نظام جمهوری اسلامی بود. در این میان سخنان فراوانی وجود دارد که در خور گفتن و اندیشیدن هستند اما وقایع پساانتخاباتی که قلب تمامی ملت ایران و دوست داران نظام را در سراسر جهان مالامال از اندوه ساخت اعتراض غیر دموکراتیکی بود که اتفاق افتاد. سندرم توهم پیروزی که ستاد برخی از کاندیداها را فراگرفته بود حکایت از نوعی پندار انگاری داشت. این پندار انگاری که با نگاهی غیر علمی به نظرسنجی ها و نیز تحلیلهای اشتباه برخی از جامعه شناسان حامی این کانداها بروز یافته بود باعث فجایعی شد که هنوز باید به دنبال پاسخگوی آنها کوی به کوی و برزن به برزن گام نهاد. اتکال این ستادها به نظرسنجی هایی که حول و حوش آنها صورت گرفته بود و نیز دلداری هایی که در اینگونه مواقع انسان به خود واطرافیان می دهد باعث پندار پیروزی شده بود. بسیاری از کارشناسان سیاسی بر این عقیده اند که این بزرگواران با نگاهی به تهران و محله های سکونت خود به این پندار رسیده اند. اما معتبرترین نظرسنجی هایی که به صورت کاملا علمی و با جامعه های آماری گسترده صورت می گرفت، با ضریب خطای بسیار اندکی نتیجه را به خوبی نشان میداد. این نظرسنجی ها در دوره های پیشین نیز نشان داده بودند که ضریب خطای آنها بسیار پایین است. نیزاین نظر سنجی ها که توسط موسسات داخلی و خارجی صورت گرفته بود نوع چینش آرا در تهران و شهرستانها را کاملا متمایز می ساخت. عامل دیگر پندار انگاری این دوستان در تحلیل طبقاتی انتخابات بود. انگاره بر این بود که در ایران انتخابات کنونی کاملا طبقاتی است و از بین سه طبقه ضعیف، متوسط و اشراف تنها طبقه ضعیف اجتماع، به کاندیدای پیروز رأی خواهند داد و دو طبقه دیگر کاملا در اختیار کاندیدای آنهاست.اما سفرهای استانی رئیس جمهور و نیز تعلق خاطر بسیاری از مردم به احمدی نژاد که از طبقه اشراف دلزدگی احساس می کردند این پندار را نیز در زمره گمانی زنی غیر عالمانه قرار میدهد. البته ملت ایران بارها نشان داده اند که رأی و گزینش آنها غیر طبقاتی بوده و اصولا اینگونه طبقه بندی ها در انتخابات راه به جایی نمی برد. تحلیل اشتباه دیگر این دوستان جامعه شناس ما در باره رأی های خاموش بود. پندار بر این بود که با فعال شدن رأی های خاموش تمامی این آرا در سبد آنها قرار خواهد گرفت. این نوع برداشت از آنجا نشأت می گیرد که این دوستان و تحلیلگران سیاسی و اجتماعی حدود 15میلیون رأی خاموش را بریدگان از نظام تلقی می کننند و چون کاندیداهای ایشان بیشتر شعارهای ساختارشکنانه می دادند پس این آرا متعلق به آنها خواهد بود. درباره این پندار نیز باید گفت: اصولا رأی های خاموش در روستاها و شهرهای کوچک و نیز شهرستانهای کوچک بیشتر از کلان شهرهاست. عمده رأی های خاموش روستاییان به جهت عدم فرهنگ سازی انتخابات و نیز اشتغال سخت عزیزان می باشد. در این دوره با توجه به مناظره ها و کشیده شدن حساسیت گزینش به تمامی خانواده ها عده زیادی از روستاییان و ساکنان شهرهای کوچک خود را به پای صندوق های رأی رساندند. وانگهی با خدماتی که دولت نهم به این مناطق داشته است و زیر سوال رفتن این خدمات از سوی مخالفین دولت احساس خطری در مردم این مناطق به وجود آمد که در صورت رأی نیاوردن احمدی نژاد این خدمات نیز قطع خواهد شد لذا رأی این قشر نیز به نفع رئیس جمهور فعال شد. قشر دیگری از رأی های خاموش به دلیل این بود که آنها خود را نیز سهیم در انقلاب می دانستند و به این پندار رسیده بودند که در این دوران از طرف طیف همیشه حاکم ظلم شده است. با مناظره تاریخی موسوی و احمدی نژاد این طیف نیز به نفع احمدی نژاد و در مخالفت با قشر همیشه حاکم که از مخالفین او حمایت می کردند فعال شدند. از میان طیف های مختلف خاموش تنها عده بسیار کمی که اپوزیسیون بوده و یا به فرقه ها و گروه های انحرافی تعلق داشتند باقی ماندند. این طیف نیز به چندین شق تقسیم شدند. شق اول که اپوزیسیون بودند با توجه به هژمونی کاندیدای مشارکت به او گرایش پیدا کردند و عده ای نیز با شعارهای گاها ساختار شکنانه کاندیدای اعتماد ملی به سمت ایشان روی آوردند. شعارهای کاندیدای اخیر درباره حمایت از تمامی گروه های ضاله و فرقه های انحرافی نیز آنها را به نفع ایشان فعال ساخت. در واقع سهم کاندیدای مشارکت از رأی های خاموش نیز چندان نبود که می انگاشتند. ناگفته پیداست نگارنده با نگرشی کاملا مثبت نوع واکنش های احساسی کاندیداهای ناموفق را مورد بررسی قرار داده و واکنش های ایشان را ناشی از این پندار می داند و گرنه با نگرش به نیمه خالی لیوان می توان این برخوردهای غیر قانونی را حرکت در جهت نوعی از دیکتاتوری قلمداد کرد که البته ریشه های تاریخی آن نیز در نگرش ایشان وجود دارد.
نگارشی است از: عبدالحسین مشکانی |
شنبه 88 خرداد 30 ساعت 3:21 صبح
|
|
پرسش ونظر یاران گلواژه
|
برگ سبزی است تحفه درویش
|