به روزترین ؟!؟ حکومت دینی یا دموکراسی غربی (2)
مگو چندین که مغزم را برفتی
کفایت کن تمام است آنچه گفتی
2- دومین اشکال اساسی بر نظام های لیبرال دموکراسی را میتوان در روش تحقق خارجی آن به نظاره نشست .
همانگونه که در مقاله پیشین بدان اشاره شد یکی از علل به وجود آمدن این نظامها گریز و گذار از حکومتهای« استبدادی» و« توتالیتر» بود .
آنچه در تحقق نظامهای دموکراتیک حرف اول را میزند و تنها راهکار آن به شمار میرود «سیستم رأی گیری» می باشد . در این سیستم، رأی دهندگان با اهداف مختلفی که دارند شخص یا گروه خود را بر می گزینند .
این هدف و انگیزه گاهی واقعی است و گاهی هم ساختگی و پوشالی و مصنوعی .
وانگهی شما به خوبی میدانید که برای دستیابی به این نظام «تبلیغات» حرف اول را میزند .
تمامی روانشناسان و جامعه شناسان را اعتقاد بر این است که سیستم های تبلیغاتی بیشتر از آنکه انگیزه حقیقی را در افراد ایجاد کنندموجب بروز و پیدایش انگیزهای مصنوعی در انسان میشوند و باعث میشوندانسان ناخودآگاه باور و اعتقادی را برگزیندکه بر خلاف باور حقیقی اوست.گاهی نیز انسان تحت تأثیر تبلیغات سر سام آور مصداق بیرونی باورهای خود را درست تشخیص نمی دهد یعنی چیزی را انتخاب میکند که به گمان او برطرف کننده نیاز اوست ولی در واقع چنین نیست.
بی هیچ شک و تردیدی میتوان ادعا کرد که در تبلیغات کسی میتواند بر دیگران پیشی گیرد که بیشترین هزینه ها ی مادی، انسانی و معنوی را به کار گیرد .
برنده یک انتخابات ریاست جمهوری آن شخصیتی خواهد بود که بتواند با تبلیغات بیشتر و بهتر؛ خود رابه عنوان ایده آل رأی دهندگان بشناساند .
بیشترین تبلیغ مساوی است با بیشترین هزینه ها ؛ هزینه هایی که به طور حتم یک فرد حقیقی از تأمین آن عاجز است .
در این عرصه ما شاهد آن خواهیم بود که کمپانی ها و مافیاهای اقتصادی چگونه عرض اندام کرده و به ایفای نقش می پردازند.
(به نظر میرسه تا همین جا متوجه شده باشین که منظور من از این مقدمات چیه.)
آری در نظامهای لیبرال دموکراسی آن شخصی بر مسند قدرت تکیه خواهد زد که زیر پرچم کمپانی ها و مافیاهای اقتصادی سینه زده باشد .
به نظر شما چنین شخصی بعد از اینکه رأی آورد؛رئیس جمهور رأی دهندگان خواهد بود یا رئیس جمهور کمپانی ها و مافیاهای اقتصادی ؟؟
آنچه ما در عالم واقع با آن روبرو هستیم و به وضوح در سیستم های حکومتی عالم مشاهده میکنیم این است که دراین مدل از نظامهای سیاسی، شخص برنده ؛ «رئیس جمهور» و« عامل»(بخوانید مزدور ) آن کمپانی و مافیای اقتصادی است .و گاهی قانون های عریض و طویلی برای برآورده کردن منافع کمپانی حمایت کننده تصویب و به اجرا گذارده میشود، هر چند این قانون به زیان تمامی رأی دهندگان تمام بشود .
با کمی دقت میتوان به این نتیجه رسید که حاصل این نظام ها چیزی نیست جز «توتالیتریسم اقتصادی» و «استبداد سرمایه داری»که خود را زیر لوای زیبای دموکراسی پنهان کرده است .
حال با توجه به اینکه این نظام ها به« توتالیتریسم» ختم میشوند خنده دار نخواهد بود که هدف از ایجاد و اجرای این ایده؛گریز و گذار از «توتالیتریسم» قلمداد شود؟
آیا به نظر شما این همان کلاغی نیست که به رنگ طاووس به بشریت عرضه شده است ؟
ادامه دارد...
این زمان تاب ببینم چقدر خواهی داشت
این زمان صبر ببینم چقدر خواهی کرد