سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عبدالحسین مشکانی - مشکات نور (مثل نوره کمشکوه)
هرگاه خداوند، بنده ای را گرامی بدارد، او را به دوستیِ خود مشغول می سازد . [.امام علی علیه السلام]

هر کجا منصور بودم عقل را یاور شمردم

هر کجا مغلوب گشتم شرع را داور گرفتم

با درود فراوان

در مناقشات و مجادلات و استدلالات مباحث علوم انسانی بخصوص هنگامی که بناست نظریه ای را به اثبات برسانیم ؛ بحث را به دو گونه پی میگیریم :

1.    مباحث اثباتی :در این بخش با توجه به دلیلهایی که داریم فقط به اثبات نظریه مورد نظر میپردازیم.

2.  مباحث نقضی : دراین قسمت ما با توجه به نظریات مخالف و احیانا با رد اشکالات وارد شده از طرف ایشان،به اشکالات موجود در آنها پرداخته و باصطلاح با نفی انها به اثبات خود میپردازیم .

ماهم با توجه به همین موضوع بحث در مورد حکومت دینی را بر دو گونه پی خواهیم گرفت :

1.  بحث برون دینی : در این مباحث قصد ما بر این است که به نظریات مخالف پرداخته و ایراداتی را که ایشان به نظام حکومت دینی وارد میدانند رد و اشکالات و مناقشاتی را به ایشان وارد کنیم .به نظر میرسد 3 نوشته پیشین این وظیفه را بر عهده داشتند لذا ما به همین مقدار در این قسمت اکتفا میکنیم .

2.  بحث درون دینی : در این بخش فرض بر این است که مخاطب ما یا معتقد به دین اسلام است و یا اینکه حقانیت این دین را به عنوان یک اصل موضوعه پذیرفته است  .(اصول موضوعه : یک سلسله ای از مطالب که طرفین آن را مفروض الاثبات میگیرند و یا اینکه اثبات آن را در جایگاه دیگری پی میگیرند )

در این بخش ما باتوجه به نصوص دینی میتوانیم بر دو گونه بحث را ارائه دهیم :

یکم:اثبات عقلی : دین مبین اسلام تنها دینی است که از ابتدای طلوع خویش ادعای «جهان شمولی»داشته است و این ادعا هم یک ادعای صرف نبوده و لوازم و احکام جهان شمولی را نیز به همراه داشته است که میتوان به عنوان مثال احکام متنوع این دین را دلیل بر جهانشمولی آن به شمار آورد :

1.    احکام عبادی (فردی –اجتماعی )

2.    احکام سیاسی

3.    احکام اقتصادی

4.    احکام قضایی

5.    احکام اجتماعی

6.    احکام نظامی

7.    احکام ...

به نظر میرسد نظامی که به این گستردگی راجع به انسان و احکام فردی واجتماعی او بحث کرده است وبا توجه به اینکه عقلا محال است این احکام بدون وجود یک نظام حکومتی سر و سامان پیداکرده و به مرحله اجرا درآید ؛فکری برای این مرحله نکرده باشد چون نقض غرض به وجود میآید و این ازحکیم به دور است .

وانگهی با توجه به این که برای عملیاتی شدن؛این ا حکام باید به درستی استنباط شده و در مرحله اجرا نیز آنگونه بدان عمل شود که مد نظر شارع بوده است سزاست که در رأس این نظام یک فقیه قرار بگیرد .

دوم :اثبات نقلی :...

سرکشی کردیم از فرمان عقل اما بطوع

شهریار عشق را گردن به فرمان آمدیم

 

...بسی صبر باید  پیشه کردن ...

 



 
نگارشی است از: عبدالحسین مشکانی |  شنبه 86 تیر 30  ساعت 11:19 صبح 

تخم مرغ دموکراسی

به نظر شما اول مرغ به وجود آمد یا تخم مرغ؟

اگر جوابتان مرغ باشد باز از شما خواهم پرسید مرغ از کجا به وجود آمده است؟ ناچار شما خواهید گفت:از تخم مرغ . و اگر بپرسم این تخم مرغ از کجا به وجود آمده است خواهید ؟گفت:از مرغ و....

این سؤال و جواب؛ از آن دسته از سوال و جوابهایی هستند که پایان ندارند .

در فلسفه به این گونه مباحث « مسئله دور» گفته میشود که به نظر تمامی فلاسفه باطل میباشد .

 بالاخره هنوز کسی پیدا نشده که بتواند ثابت کند اول مرغ به وجود آمده و یا تخم مرغ ؟؟؟.

در نظام های دموکراتیک «حق حاکمیت» و به عبارتی «مشروعیت دولت» را مردم با رأی خود به دولتمردان عنایت میکنند .

وانگهی تا دولتی نباشد که به مردم حق رأی دادن وگزینش بدهد این نظامها محقق نخواهند شد .پس تا دولتی نباشد که به مردم حق رأی دادن بدهد و اجرای انتخابات را بر عهده بگیرد مردم نمیتوانند رأی بدهند و تا مردم رأِ ی ندهند دولتی وجود نخواهد داشت .

در این مسئله مشاهده میفرمایید که معلوم نیست ابتدا دولت به وجود می آید و مردم رأی می­دهند یا اینکه مردم رأی میدهند تا دولت به وجود بیاید .

به عبارت دیگر تا دولتی نباشد مردم حق انتخاب ندارند و تامردم انتخاب نکنند دولتی وجود نخواهد داشت .

شما میتوانیداین قضیه را با مثال بالا در مورد مرغ و تخم مرغ تطبیق دهید .

البته راهکاری برای این مسئله سراغ داریم و آن پیاده کردن دموکراسی در افغانستان و عراق است که ابتدا سردمدار دموکراسی جناب بوش با زور ِجنگنده بمب افکنها و با استبداد محض و تشکیل« حکومت توتالیتر »گوشة این« دور» را زاویه­ای کرده و به ادعای خود، دموکراسی را پیاده کرده است ولی باز هم توجه کنید همانگونه که در مقالات پیشین بدان اشاره کردیم دلیل به وجود آمدن دموکراسی فرار از« توتالیتریسم» بود که بار دیگر دامنگیر دموکراسی شده است .

این را هم باید بگویم که : این اشکال یک اشکال واقعی نیست و فقط در مقام جواب نقضی ارائه میشود چون جای مباحث فلسفی در« علوم عقلی» است ولی حاکمیت یک مبحث «حقوقی و اعتباری» است . دلیل طرح این اشکال را در تبیین ولایت فقیه خواهید فهمید . (انشاءالله )

البته اشکال اجرایی آن همچنان به قوت خود باقی است و در مقام عمل و اجرا گریبان­گیر ایشان شده است.

 



 
نگارشی است از: عبدالحسین مشکانی |  دوشنبه 86 تیر 18  ساعت 11:56 عصر 

به روزترین ؟!؟ حکومت دینی یا دموکراسی غربی (2)
مگو چندین که مغزم را برفتی
کفایت کن تمام است آنچه گفتی
2- دومین اشکال اساسی بر نظام های لیبرال دموکراسی را میتوان در روش تحقق خارجی آن به نظاره نشست .
همانگونه که در مقاله پیشین بدان اشاره شد یکی از علل به وجود آمدن این نظامها گریز و گذار از حکومتهای« استبدادی» و« توتالیتر» بود .
آنچه در تحقق نظامهای دموکراتیک حرف اول را میزند و تنها راهکار آن به شمار میرود «سیستم رأی گیری» می باشد . در این سیستم، رأی دهندگان با اهداف مختلفی که دارند شخص یا گروه خود را بر می گزینند .
این هدف و انگیزه گاهی واقعی است و گاهی هم ساختگی و پوشالی و مصنوعی .
وانگهی شما به خوبی میدانید که برای دستیابی به این نظام «تبلیغات» حرف اول را میزند .
تمامی روانشناسان و جامعه شناسان را اعتقاد بر این است که سیستم های  تبلیغاتی بیشتر از آنکه انگیزه حقیقی را در افراد ایجاد کنندموجب بروز و پیدایش   انگیزهای مصنوعی در انسان میشوند  و باعث میشوندانسان ناخودآگاه باور و اعتقادی را برگزیندکه بر خلاف باور حقیقی اوست.گاهی نیز انسان تحت تأثیر  تبلیغات سر سام آور  مصداق بیرونی باورهای خود را درست تشخیص نمی دهد یعنی چیزی را انتخاب میکند که به گمان او برطرف کننده نیاز اوست ولی در واقع چنین نیست.
بی هیچ شک و تردیدی میتوان ادعا کرد که در تبلیغات کسی میتواند بر دیگران پیشی گیرد که بیشترین هزینه ها ی مادی، انسانی و معنوی را به کار گیرد .
برنده یک انتخابات ریاست جمهوری آن شخصیتی خواهد بود که بتواند با تبلیغات بیشتر و بهتر؛ خود رابه عنوان ایده آل رأی دهندگان بشناساند .
بیشترین تبلیغ مساوی است با بیشترین هزینه ها ؛ هزینه هایی که به طور حتم یک فرد حقیقی از تأمین آن عاجز است .
در این عرصه ما شاهد آن خواهیم بود که  کمپانی ها و مافیاهای اقتصادی  چگونه عرض اندام کرده و به ایفای نقش می پردازند.

(به نظر میرسه تا همین جا متوجه شده باشین که منظور من از این مقدمات چیه.)

آری در نظامهای لیبرال دموکراسی آن شخصی بر مسند قدرت تکیه خواهد زد که زیر پرچم کمپانی ها و مافیاهای اقتصادی سینه زده باشد .
به نظر شما چنین شخصی بعد از اینکه رأی آورد؛رئیس جمهور رأی دهندگان خواهد بود  یا رئیس جمهور کمپانی ها و مافیاهای اقتصادی ؟؟
آنچه ما در عالم واقع با آن روبرو هستیم و به وضوح در سیستم های حکومتی عالم مشاهده میکنیم این است که دراین مدل از نظامهای سیاسی، شخص برنده ؛ «رئیس جمهور» و« عامل»(بخوانید مزدور ) آن کمپانی و مافیای  اقتصادی است .و گاهی قانون های عریض و طویلی برای برآورده کردن منافع کمپانی حمایت کننده تصویب و به اجرا گذارده میشود، هر چند این قانون به زیان تمامی رأی دهندگان  تمام بشود .
با کمی دقت میتوان به این نتیجه رسید که حاصل این نظام ها چیزی نیست جز «توتالیتریسم اقتصادی» و «استبداد سرمایه داری»که خود را زیر لوای زیبای دموکراسی پنهان کرده است .
حال با توجه به اینکه این نظام ها به« توتالیتریسم» ختم میشوند خنده دار نخواهد بود که هدف از ایجاد و اجرای این ایده؛گریز و گذار از «توتالیتریسم» قلمداد شود؟
آیا به نظر شما این همان کلاغی نیست که به رنگ طاووس به بشریت عرضه شده است ؟
ادامه دارد...

این زمان تاب ببینم چقدر خواهی داشت

این زمان صبر ببینم چقدر خواهی کرد

 



 
نگارشی است از: عبدالحسین مشکانی |  دوشنبه 86 تیر 4  ساعت 8:7 عصر 

به روزترین ؟!؟ حکومت دینی یا دموکراسی غربی ؟

بشر پس از آنکه از عصر حجر و پاراسنگی پای خویش را فراتر نهاده و از قالب زندگی فردی و خانوادگی به زندگی اجتماعی روی آورد ،به این احساس عقلانی دست پیدا کرد که پایداری این «اجتماعِ محبوبِ »؛ نیاز شدیدی به یک «نظام اجتماعی هماهنگ» دارد از این روی بشر خلاق و مبتکر ایده ها و روشهای فراوانی را برای« نظام اجتماعی» و« ریاست» مطرح نمود .

گاهی بشر به دامان زور غلطید؛ گاهی به دامان نخبگان ،گاهی به دامان ضعیفان ؛گاهی به دامان اربابان دین؛ وگاهی هم به دامان توده مردم .به هر حال آنچه از نظر عقل بشری مهم و ناگزیر مینمود بحث «وجود حکومت » و «ریاست» بود.هر چند بررسی  سیرتاریخی و خیزهای بلند این بحث بسیار شیرین و جذاب است ولی ...

در زمان کنونی میتوان نظریه های حکومتی را که در جهان مطرح بوده و سر شاخهء تمامی نظریات هستند را چنین بیان کرد :

1.  حکومت های «دموکراتیک» :حکومت هایی که مدعی هستند مردم اصل بوده و حکومت گران را بر میگزینند ، به زبان ساده تر حکومت های «مردم سالار» .

2.  حکومت های« تئوکراتیک» :حکومت های شخص محور ؛اعم از حکومت های پادشاهی و سلطنتی و یا نظامی و کودتایی .

 ما میتوانیم با بررسی این دو رویه ؛ و نگاه انتقادی بدانها به جایگاه حکومت دینی دست پیدا کنیم .

اول دومی رو میگم !!!!!

نوع دوم از حکومت ها در همان نگاه اول در نظر تمامی صاحب خردان و اندیشمندان و حتی توده مردم باطل بوده و هیچ مدعی ای ندارد .

اما نوع اول، آنچنان  خود را در جایگاه «حقانیت محض» نشانده است که گویی نوشداروی تمامی گرفتاریهای بشریت است .

این لیبرال دموکراسی است که مدعی است میتواند بشر زمینی را بر اوج نشانده وسعادت ابدی او را تضمین نماید .او چنان معصومانه خود را معرفی میکند که گویی باکره ای است در آغوش پدر زمانه و بناست سعادت را برای بشر به دنیا آورد.او تمامی خونریزی ها را معلول دوری از خود میداند و همگان را به سوی خویش فرا میخواند .

در این مجال هر گز نمیخواهم در مقام عمل مدعیان دموکراسی را به چالش بکشانم . اصلاً من چشمان خود را به« کوزوو»« بوسنی»« فلسطین »«افغانستان »«عراق» و...      می بندم؛« شتر دیدی ندیدی »

هیچگاه حمایت سردمداران «لیبرال دموکراسی »را از حکومت های کودتایی و ضد مردمی نخواهم دید ، به طور کلی قرار است در این مجال چشمم را به همه اینها ببندم و فقط بحث نظری بنمایم پس بدرود ای همه آنچه که دموکراسی بر سر بشریت آورده است .

هیچ می دانید دموکراسی در مقابل چه حکومت هایی قد علم کرد ؟

جوابش بسیار ساده است ... حکومت های توتالیتر ...(این را داشته باشید تا بعد) .

تعریف دموکراسی را که همه شنیده اید ؛ در یک جمله مدعیان و فلاسفه سیاسی غرب آن را به« حکومت مردم بر مردم »تعریف میکنند .

این را هم میدانید که تعریف باید جامع افراد باشد و مانع اغیار .

در ضمن، تعریفِ یک نظریه باید با آنچه در بیرون اتفاق میافتد کاملا منطبق باشد .

بابا باز هم که طولانی شد .. خلاصه کنم ..

اشکالات اولیه به دموکراسی :

1.ساز و کار دموکراسی در اکثر مواقع 1+50% نفر میباشد ، یعنی اگر از جمعیت 100میلیون نفری یک کشور 5000001نفر به شخص اول رأی دهند و 4999999 نفر دیگر به شخص دوم رأی دهند صاحب حکومت شخص اول است هر چند با اختلاف فقط 2نفر به مسند رسیده است .

دوستان دقت بفرمایندکه این میشود حکومت «اکثریت بر اقلیت» و بر همه فلاسفه سیاسی و اهل نظر روشن است که این خود نوعی از  استبداد محسوب میشود به نام   «استبداد اکثریت» یا همان «توتالیتریسم اکثریت ».

هرگز من و شما این را نباید از یاد ببریم که دموکراسی برای درمان توتالیتریسم و نفی خودکامگی بوجود آمده بود.

اینان برای این که تعریف خود را با واقعیت بیرونی منطبق کنندباید  مملکت مورد اشاره را به 2قسمت 51%و 49% تقسیم نمایند و هر کدام از کاندیداها با رأی دهندگانشان در منطقه خود به حکومت بپردازند و وای به حال مملکتی که 10نفر کاندیدا داشته باشد !!!؟؟؟ .

البته یک راه دیگر هم دارند و آن این که تعریف دموکراسی را تغییر دهند که این اولین افتضاح «تئوریک »این نظریه خواهد بود .

مثلا میتوانند بگویند دموکراسی یعنی حکومت اکثریت بر اقلیت ؛ و زشت و« اخ و تخ» بودن استبداد و توتالیتریسم را هم که گفتیم .

باز هم اصلا به من این فضولی ها نیامده که سردمدار لیبرال دموکراسی در زمان کنونی و پدر خوانده آن بوش کوچک  چگونه بر مسند قدرت تکیه زد .

اینکه از واجدین شرایط در انتخابات آمریکا فقط کمتر از 25%شرکت میکنند و از این تعداد هم تقریبا 24%به جناح جناب بوش کوچک رأی میدهند و آنگاه با زور دادگاه ایشان میشود رئیس جمهور؛هیچ ربطی به ما شرقی های دور از دموکراسی ندارد .

با یک حساب سر انگشتی ایشان رئیس جمهور 8%مردم آمریکاست .... واقعا رئیس جمهور یعنی این ؛خوب شد نمردیم و معنای« جمهور» را هم فهمیدیم . البته ناگفته نماند که این هم به ما مستبدینِ  توتالیترِ محرومِ از دموکراسی هیچ ربطی ندارد .

2..............برای پست بعد انشاءالله................



 
نگارشی است از: عبدالحسین مشکانی |  دوشنبه 86 تیر 4  ساعت 7:55 عصر 

هر چند تمامی سعی حقیر بر این بود که مقدمات مطالبی را که برای دوستان میآورم کوتاه واجمالی باشد، ولی ترس از اینکه بدون بیان این مقدمات اصل مطالب را نتوانم آنگونه که در خور دوستان و پرسشهایشان باشد، بیان کنم، موجب شد تا این مباحث به طول بیانجامد، که اعتراض تعدادی از دوستان را در پیامهای عمومی و خصوصی شان درپی داشت. انشاءالله در طی مباحث خواهیم دید که این مقدمات برای درک بهتر مسائل تا چه اندازه مهم و ضروری بوده اند.

بگذاریم و بگذریم ادامه مطلب...

 

نگارشی است از: عبدالحسین مشکانی |  دوشنبه 86 تیر 4  ساعت 7:54 عصر 
<      1   2   3   4   5      >

    برگ سبزی است تحفه درویش
دیکتاتوری کبیر میرحسین موسوی2
دیکتاتوری کبیر میرحسین موسوی1
کاندیدای مشارکت رأی های خاموش و ...
هاشمی رفسنجانی واحمدی نژاد
سلامی دوباره
در حقیقت حاکم اصلی خداست
و همچنان الله حاکم است
[عناوین آرشیوشده]