• وبلاگ : مشكات نور (مثل نوره كمشكوه)
  • يادداشت : و همچنان الله حاکم است
  • نظرات : 3 خصوصي ، 27 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام دوباره جناب مشكاتي ...

    پاسخ شما بنده را قانع نكرد ، سئوال بنده در مورد موع انتخاب و ملاك هاي آن بر اساس آنچه كه شما از روايات بيان كرده بوديد بوده و نيز اينكه انتخابات نوعا با عقول ناقص بشري بوده ... اينكه اختلاف فتاوي مقلد را مسئول نمي داند در آن شكي نيست ، بحث ما بر سر چگونگي انتخاب مراحع است و اصولا در اين زمينه بر مقلدين هرجي نيست اما بايد وظيفه مقلد را در انتخاب درست مراجع را هم در نظر گرفت كه اين باز هم مسئوليتي را بر عهده مقلد مي گذارد... در ضمن بنده اصل وجود مرجع ديني به عنوان يك پزشك مسايل ديني مردم در عصر غيبت معصوم (ع) را رد نكردم كه بخواهم وارد مباحث دكترين مهدويت بشوم .. بحث صرفا بر سر نوع انتخاب مختلط با عقل وسليقه ي بشر در مورد مراجع و نيز نوع ملاك هاي بيان شده ي شما از طريق روايات است ....

    در ضمن سئوال ديگري هم در مورد بدعت گذاري در مورد بيان يك سري از اصول در مورد مسائل فقهيست ... براساس آنكه نوعا برداشت مسايل فقهي شيعه از قرآن كريم و روايات ائمه اطهار است و بيشتر انها هم استنباطهاي بشري از اين روايات است ، اگر بنا را به تكامل عقول در طي اعصار بگذاريم ، آيا ميشود اين بدعت را پذيرفت ...

    ياحق!

    پاسخ

    با سلام و تشكر ....بايد توجه داشته باشيم كه 1)انتخاب مجتهد براي تقليد در احكام فرعي دين با انتخاب فقيه جامع الشرايط حكومت تفاوت دارد .2) در هر دو براي انتخاب مجتهد اعلم براي تقليد و يا مجتهد جامع الشرايط براي رهبري رجوع به متخصصين لازم و ضروري است ..3)تفاوت در اين استكه با توجه به اينكه اكثر مسائل تقليدي فردي هستند لذا دامنه شرايط فقيه محدود است و همانگونه كه در رسالع عاي عمليه آمده با مراجعه به دو نفر متخصص كه از گفته آنها يقين براي انسان حاصل شود كفايت ميكند ولي در رهبري چون با مصالح عموم مسلمين و اسلام مرتبط ميباشد اين دامنه گستره تر بوده و براي كشف ان نياز به متخصصين بيشتري دارد ....و....4)بايد توجه داشت كه مبادي تفقه در تشيع كتاب است و سنت و عقل و اجماع ....5)استنباط هاي بشري كه مبتني بر اسلوب درست و صحيح باشد هيچ اشكالي ندارد و عقل حكم به اطمينان و حتي يقين به اين برداشت ها ميكند ..6) به نظر شما ايا روزي فرا خواهد رسيد كه انسان با تكامل عقلش بگويد 2*2=5 و يا اينكه بشر به جايي برسد كه وجود و عدم را مساوي بداند ...7) در فقه تشيع عاملي داريم به نام عنصر زمان كه با توجهب ه روايات فقها بدان رسيده اند و اينكه در طي زمان موضوع حكمي عوض شده و باعث تبديل حكم گردد نه تنها هيچ اشكالي ندارد كه بلكه اصلا زنده و به روز بودن فقه جعفري به همين بستگي دارد .